چرا رویای افزایش بهرهوری دوران کرونا محقق نشد؟
یک سال پس از همهگیر شدن کووید-19، تقریبا همه دنیا فکر میکردند با تغییر شکل کارکرد، بهرهوری بهبود پیدا میکند و مشکل دیرینه اقتصادهای ثروتمند حل میشود. اما این اتفاق نیفتاد. دلایل این مسئله را در این گزارش اکونومیست میخوانید.
خوش بینی به فناوری
این سالهای کرونایی میتوانست یک دستاورد مثبت داشته باشد. از اواخر سال 2020، با تایید شدن واکسنهای کووید-19، تا ماههایی از سال 2021، که این واکسنها تاثیر خود را نشان دادند، خوشبینی زیادی به فناوری ایجاد شد. اگر دنیا میتواند طی چند ماه به این محصولات نجاتبخش دسترسی پیدا کند، چرا نمیتواند از شر رشد کم اقتصادی و بهرهوری پایین نجات پیدا کند؟ بنگاهها میتوانستند دیجیتالی شدن را بیش از هر زمان دیگری وارد کار خود کنند و با بالا بردن سهم دورکاری، فضای بهتری برای بالا بردن بهرهوری ایجاد کنند. دولتها وعده دادند که هزینه زیادی برای دسترسی به علوم لازم در این مسیر خواهند کرد و شرکتها هم برنامههای تحقیق و توسعه مفصلی را ارائه کردند.
این رویکرد کلا حس و حال فضا را عوض کرد. در سالهای پیش از همهگیری، نرخ رشد بخش ثروتمند جهان به شدت افت کردهبود. بهرهوری نیروی کار آمریکا در دهه 2010، با نصف سرعت دهه قبلی خود رشد کرد. جوامع در پیدا کردن ایدههای جدید و تبدیل کردن آنها به نوآوری و استفاده از این نوآوریها در سطح کلان، با مشکلات زیادی روبهرو بودند. در سال 2016 مطالعاتی نشان میداد که چیزهای تاریخساز کمتری برای اکتشاف وجود دارند. در اوایل سال 2020 عنوان شد که حتی اگر ایدههایی جدید وجود داشته باشند، رسیدن به آنها امری دشوارتر شدهاست.
این امکان که دینامیک دنیا تغییر کردهاست بسیار جذاب بود و اینطور به نظر میرسید که میتوان از همهگیری کرونا، دستاوردهای مثبتی هم داشت. رشد بهرهوری عامل اصلی دستمزدهای حقیقی بیشتر بود. با رشد سویه عرضه اقتصاد، تورم به مشکل ضعیفتری تبدیل میشد، و نوآوریها زندگی مردم را به شکلی بهبود میبخشیدند که حتی در دادههای اقتصادی هم نمیگنجید. با اینحال، تحلیل ما نتیجهگیری نه چندان جذابتری را نشان میدهد: بهرهوری اقتصاد جهانی تنها اندکی بهبود پیدا کردهاست.
*بهرهوری کجا رفت؟
همانطور که در نمودار مشاهده میکنیم، آمارهای رسمی به دلیل وجود اختلالات مربوط به تعطیلیها، نوسانی غیرعادی از خود نشان میدهند. در 3ماهه دوم سال 2022، تولید ناخالص داخلی آمریکا افتی 0.1 درصدی کرد، در حالیکه دستمزدبگیران آمریکا 1.3 میلیون نفر بیشتر شدند. تولید ناخالص داخلی بریتانیا هم همینقدر کاهش پیدا کرد، در حالیکه اشتغال رشدی 150 هزار نفری داشت. بنابراین در هر دو اقتصاد، ثروت کمتری با افراد بیشتری تولید میشود. تحلیلهای اخیر نشان میدهند که رشد ضعیف بهرهوری کنونی میتواند ناشی از رشد قابل توجه سال 2020 باشد. در آن زمان، بنگاههای آمریکایی ضعیفترین بخش نیروی کار خود را اخراج کردند و با این کار بهرهوری را بالا بردند و حالا با استخدام مجدد آنها، کُند شدهاند.
امروزه بسیاری به این نگرانی رسیدهاند که شاید نوآوریهایی که از دوران همهگیری انتظار داشتیم، هرگز به وقوع نرسند. سه دلیل عمده برای این نگرش وجود دارد. اولین مسئله مربوط به سرمایهگذاری است. بنگاههای به طور خلاصه به اندازه کافی روی چیزهایی که بهرهوری را افزایش میدهند، سرمایهگذاری نمیکنند. دومین مسئله مربوط به دورکاری است. در حال حاضر کماکان حجم قابل توجهی از نیروی کار تمام وقت آمریکا، دورکار هستند، اما آن شکل از کارایی که در دوران پیش از همهگیری برای دورکاری پیشبینی میشد، هنوز محقق نشدهاست. سومین مسئله هم مواردی از کارایی پایین است که اتفاقا به دلیل خود همهگیری ایجاد شدهاست. بسیاری از شرکتها هنوز هم هزینههای قابل توجهی برای حفظ بهداشت محیط کار میپردازند، که این مسئله گرچه احساس امنیت بیشتری به نیروی کار میدهد، سود قابل توجهی به همراه ندارد.
شاید زمانی فرا برسد که جهان ثروتمند از رشد قابل توجهی در بهرهوری بهرهمند شود، اما از آنجایی که اقتصاد دوران همهگیری فراز و نشیب زیادی دارد، نمیتوان انتظار آن رشدی را داشت که تا سال قبل در تصور همه بود. به طور کل رویاپردازی صرف، نمیتواند تغییری که لازم داریم را محقق کند.
ترجمه: نسیم بنایی، آینده نگر/ اکونومیست