ضرورت کم کردن فاصله‌ میان تئوری و عمل

چند سال قبل در همایشی شرکت کردم که برای برنامه‌ریزان مالی تدارک دیده شده بود. در طول همایش و به‌صورت اتفاقی، یکی از همکاران دانشگاهی را دیدم که برای افراد فعال در حرفه برنامه‌ریزی مالی سخنرانی می‌کرد. پژوهش‌ او بسیار خلاقانه بود و من احترام زیادی برای وی قائل هستم. مشتاق ملاقات با وی و طرح سوالاتی درخصوص سخنرانی او بودم. در کمال تعجب، او از عدم استقبال حضار احساس نامطلوبی داشت.


او بر این باور بود که شرکت‌کنندگان به سخنان او توجه لازم را نداشته‌اند و حتی برخی از حضار سالن را ترک کرده بودند. درنتیجه، او احساس کرده بود که پژوهش او برای مخاطبان فاقد اهمیت است. همچنین او اذعان داشت که در زمان پرسش و پاسخ، یکی از شرکت‌کنندگان دیدگاه وی را درخصوص برنامه‌ریزی مالی در عمل به چالش کشیده است. همکار دانشگاهی من اشاره کرد که در همایش‌های دانشگاهی پیشین، شرایط کاملا متفاوت بوده و پژوهش‌های وی اغلب مورد تحسین قرار گرفته و گفت‌وگویی جذاب و چالشی میان حضار و ایشان در می‌گرفته است. درنهایت نیز، از وی بابت پژوهش‌های صورت گرفته قدردانی می‌شده است. او باحالتی تقریباً افسرده تاکید کرد که دیگر برای افراد فاقد علاقه به این موضوعات، سخنرانی نخواهد کرد؛ زیرا در چنین همایش‌هایی ارزش کار پژوهشی درک نمی‌شود.

به‌عنوان فردی دانشگاهی و پژوهشگر حوزه برنامه‌ریزی مالی، نگرانی‌های وی را به‌خوبی درک می‌کنم. در اصل، چه دلیلی برای آن وجود دارد تا یک فرد حاضر به سخنرانی برای افرادی شود که حتی ارزش کار پژوهشی وی را درک نمی‌کنند. درنتیجه، این سوال مهم مطرح می‌شود که در اصل، چگونه می‌توان بدون انجام پژوهش موضوع را به‌صورت عمیق درک کرد؟ یا به‌عبارت‌دیگر، چرا انجام پژوهش بااهمیت است؟ در پاسخ به این سوالات اجازه دهید تجربه دیگری را برای شما نقل کنم.

اخیرا در یک گروه هم‌اندیشی متشکل از چند برنامه‌ریز مالی شرکت کردم. موضوع مورد بحث در آن جلسه این سوال بود: «چرا پژوهش اهمیت دارد؟» زمانی که عنوان را شنیدم به فکر فرو رفتم که چرا پژوهش مهم است؟ آیا شوخی می‌کنید؟ پیشینه و سوابق من به‌عنوان یک روانشناس همیشه باعث شده است خود را طرفدار سرسخت پژوهش بدانم. من در چارچوب مدل عملی–کاربردی رشد پیدا کرده‌ام. اگرچه من به‌عنوان فردی شاغل در حرفه آموزش دیده‌ام، اما در کنار آن، روش‌های پژوهش به‌مثابه ابزار کار یک پژوهشگر دانشگاه به من آموخته شده است. به من آموزش داده شده بود تا اطلاعات موردنیاز را با مراجعه‌کنندگان به اشتراک بگذارم. سوال اصلی این بود که بدون انجام پژوهش، اساسا چگونه می‌توان چیزی را به‌درستی درک کرد؟ در فقدان پژوهش، چگونه می‌توان به صحت کارکرد یک اختراع یا آسیب‌زایی آن پی برد؟ بدون انجام پژوهش چطور می‌توان برای مسائل و مشکلات راه‌حلی ارائه کرد؟ در غیاب پژوهش، چگونه می‌توان به عادی یا غیرعادی بودن یک نوع رفتار یا ویژگی‌های شخصیتی واقف شد؟ من با کنجکاوی فراوان به این گروه پیوستم و درعین‌حال، علاقه‌مند بودم درخصوص افرادی که این سوال ذهنشان را درگیر کرده بود نیز بیشتر بدانم؛ زیرا باور داشتم که پاسخ این سوال، قرن‌ها پیش داده شده و اکنون بدیهی به‌نظر می‌رسد. آنچه بعدتر شنیدم، به‌صورت همزمان من را شوکه و روشن کرد. جلسه با یک سوال شروع شد: چرا پژوهش در زمینه‌ برنامه‌ریزی مالی اهمیت دارد؟ یکی از حاضران نظر خود را اینگونه بیان کرد: «نتایج بیشتر پژوهش‌های صورت گرفته در حوزه‌ برنامه‌ریزی مالی برای بهبود توانایی‌های وی برای پیشبرد اهداف مراجعه‌کنندگانش ناکارآمد بوده‌اند.» 

یکی دیگر از شرکت‌کنندگان باور داشت که حضور در یک همایش یا مطالعه مقاله‌ای دانشگاهی وی را در معرض اصطلاحات تخصصی زیادی قرار می‌دهد که در تعامل با مراجعه‌کنندگانش ارزش افزوده‌ای ایجاد نکرده و به باور وی، تنها اتلاف وقت است. افراد حاضر دیگر اعتقاد داشتند که انجام پژوهش در حوزه‌های برنامه‌ریزی برای بازنشستگی و سرمایه‌گذاری بسیار مهم بوده و برای برنامه‌ریزان مالی در جهت کمک به مراجعه‌کنندگان‌شان سودمند است. درخصوص اهمیت چنین موضوعی تقریبا موافقت جمعی وجود داشت، اما به نظر حاضران، این موضوع تنها بخش کوچکی از موضوعات مربوطه در تعامل برنامه‌ریزان و مراجعان به آنها را در بر می‌گرفت. نظرات حاضران در این بحث به‌نوعی تجربه همکار من را نیز تایید می‌کرد. در اکثر موارد، پژوهش برای برنامه‌ریزان مالی اهمیتی نداشته و این موضوع برای آنها نامانوس و غیرشفاف است. درک ضرورت انجام پژوهش برای ایشان دشوار بوده و حتی اگر درکی حاصل شود، پی بردن به موضوعات بااهمیت و دارای اولویت برای این گروه از افراد حرفه‌ای آسان نخواهد بود.

در بیشتر موارد، نتایج حاصل از پژوهش‌ها، در عمل، برای برنامه‌ریزان مالی کارآمد نبوده‌ است. من نیز به‌عنوان فردی شاغل در این حوزه، نظرات خود را با آنها به اشتراک گذاشتم. سوال مهم و پیش‌روی آن است که چرا زمانی که در عمل، نتایج به‌دست آمده برای مراجعه‌کنندگان یک برنامه‌ریز مالی حرفه‌ای سودمند نخواهند بود، وی باید برای پژوهش در این حوزه اهمیت قائل شود؛ بنابراین، ابتدا باید در جهت کاهش فاصله میان پژوهش‌های درحال انجام در این حوزه و نیازهای واقعی گام برداریم. این مساله به‌صورت مشابه در دیگر حرفه‌ها و حوزه‌های تخصصی نیز وجود دارد. برای نمونه، در روان‌شناسی تلاش‌هایی صورت گرفته تا پژوهش‌های آزمایشگاه به مناسبات دنیای واقعی نزدیک‌تر شوند. اکنون، متخصصان این حوزه به حصول پیشرفت در این مسیر اعتقاد دارند.

در این میان، مجله‌ «برنامه‌ریزی مالی» یکی از معدود مجلات حرفه‌ای است که به‌صورت هم‌زمان، پژوهش‌های داوری شده دانشگاه را به همراه مطالب و مباحث مرتبط با افراد شاغل در حرفه منتشر می‌کند. در این مجله، تلاش می‌شود تا دانشگاهیان موضوعاتی را موردبررسی قرار دهند که شاغلان حرفه‌ای در عمل با آن مواجه هستند؛ از سوی دیگر، افراد حرفه نیز نتایج پژوهش‌های صورت گرفته را موردمطالعه دقیق قرار می‌دهند. به‌این‌ترتیب، تلاش‌هایی برای کاهش فاصله‌ میان تئوری و عمل در حوزه برنامه‌ریزی مالی صورت گرفته است. در سال‌های اخیر، «انجمن برنامه‌ریزی مالی» (FPA: Financial Planning Association) از پژوهشگران برای ارائه یافته‌های خود در همایش‌ها دعوت به عمل‌آورده است. همایش سالانه‌ای که در سال 2016 در بالتیمور توسط این انجمن برگزار شد شامل ارائه‌ نتایج چنین پژوهش‌های دانشگاهی بود و بستری را به وجود آورد تا پژوهشگران این حوزه، یافته‌های خود را با سایر علاقه‌مندان به اشتراک بگذارند. انجمن باور دارد که مشارکت در بسط و انتشار دانش در این حوزه باید توسط هر دو گروه دانشگاهیان و افراد شاغل در حرفه صورت گیرد تا خواسته‌ تمامی ذی‌نفعان، یعنی برقراری پلی میان تئوری و عمل برای کاهش فاصله میان این دو برآورده شود. علاوه بر این تلاش‌ها، «هیات برنامه‌ریزان مالی رسمی»در سال 2017 میزبان رویدادی پژوهشی در این حوزه بود و جوایزی را نیز به پژوهش‌های برتر اعطا کرد. اگرچه اقدامات فوق در راستای همگرایی تئوری و عمل صورت گرفته است، اما به‌نظر می‌رسد انجام اقدامات گسترده‌تر برای کاهش فاصله ضروری است. در ادامه، به‌عنوان شاغلی حرفه‌ای و فردی دانشگاهی، من سه پیشنهاد زیر را برای کاهش فاصله تئوری و عمل ارائه کرده‌‌ام. 

انتظار می‌رود با رعایت این موارد، اطمینان نسبی درخصوص باور به اهمیت پژوهش‌ در این حوزه حاصل شود.

 ترک فضای دانشگاه برای انجام پژوهش

چه ویژگی مشترکی میان یک دانشجوی تازه‌وارد هجده‌ساله و بدون فرزند و فردی بازنشسته و 67 ساله با سرمایه‌ای 5/ 3 میلیون دلاری که پدر یا پدربزرگ است، وجود دارد؟ تقریبا هیچ ویژگی مشترکی. چرا اغلب پژوهش‌ها در دانشگاه روی دانشجویان یا با کمک آنها صورت می‌پذیرد؟ زیرا پژوهشگران در دانشگاه مشغول به‌کار هستند و دسترسی آسانی به افراد حاضر در کلاس‌هایشان دارند. از سویی، دانشجویان تمایل دارند تا در پژوهش‌ها نقشی ایفا کنند، زیرا به‌دنبال کسب اعتبار بیشتر برای خود هستند؛ اما مراجعه‌کنندگان به مشاوران برنامه‌ریزی مالی بیش از اینکه شبیه (به) آن دانشجوی 18ساله باشند، ‌مانند فرد بازنشسته 67ساله هستند. درنتیجه، این پژوهش‌ها در عمل سودمندی اندکی دارند.

مسیری که برای کاهش فاصله تئوری و عمل باید طی شود، انجام پژوهش روی افرادی است که شباهت بیشتری به مراجعه‌کنندگان واقعی برنامه‌ریزان مالی حرفه‌ای دارند. به‌عنوان پژوهشگر دانشگاه، اعتراف می‌کنم که یافتن افرادی شبیه به مراجعه‌کنندگان واقعی بسیار دشوارتر از اقناع چند دانشجو برای شرکت در یک پژوهش است؛ اما باید پذیرفت، زمانی که پژوهشگر مطالعه را در محلی خارج از دانشگاه انجام دهد، علاقه شاغلان حرفه‌ای به نتایج آن بیشتر خواهد شد.

 تمرکز بر اعمال به‌جای ویژگی‌های شخصیتی

ما اقدامات خوبی برای درک تفاوت‌های شخصیتی و روابط آنها با متغیرهایی نظیر درآمد، بدهی، ثروت خالص و سایر موارد انجام داده‌ایم. علاوه بر این، مطالعه‌ موضوعاتی از قبیل رابطه‌ میان احساس کنترل رویدادها با ثروت خالص، پیش‌بینی طلاق از طریق بررسی مشاجره‌های مالی، بدهی و استرس و پس‌انداز کافی در میان بازنشستگان با تحصیلات دانشگاه به درک ما افزوده است؛ اما سوال این است که چنین ادراکاتی در عمل به چه میزان برای برنامه‌ریزان مالی سودمند خواهد بود؟ پاسخ البته این است که ‌مانند موارد مشاهده‌شده در حوزه‌ روان‌شناسی، این نتایج در عمل برای برنامه‌ریزان مالی چندان مفید نیستند. برای حذف فاصله‌ میان تئوری و عمل در برنامه‌ریزی مالی، مسیر طولانی و دشواری پیش‌رو وجود دارد.

اکثر روان‌شناسان شاغل تسلط کافی بر نتایج پژوهش‌های صورت گرفته پیرامون تفاوت‌های شخصیتی و تاثیر آنها بر رفتار داشته و نسبت به آن، آگاهی کافی دارند. به‌طورمعمول، برنامه‌ریزان مالی نیز در کلاس‌هایی با محتوای مشابه حضور پیدا می‌کنند. بااین‌حال، اطلاعات کسب‌شده کاربرد اندکی در یک ملاقات حضوری و مواجهه با مراجعه‌کنندگان دارد. زمانی آگاهی از نتایج پژوهش‌ها ارزشمند خواهد بود که ابزارها، تکنیک‌ها یا روش‌ها و رویکردهایی را در اختیار روان‌شناسان قرار دهد تا بتوانند به یاری آنها، مراجعه‌کننده را به اهدافش برسانند. خوشبختانه، دهه‌های زیادی در روان‌شناسی صرف پژوهش درخصوص سنجش اثربخشی رویکردهای مختلف در جهت کمک به بهبود مشکلات روانی انسان‌ها شده است.

به‌غیراز حوزه‌ سرمایه‌گذاری، حرفه‌ برنامه‌ریزی مالی در نخستین مراحل شکل‌گیری خود در زمینه‌ پژوهش‌های کاربردی قرار دارد. اگرچه شواهد حاکی از تاثیرگذاری مثبت برنامه‌ریزان مالی در بهبود بازده سرمایه‌گذاری مشتریان است، اما در برخی موارد بهبود این نرخ بازده حتی هدف ابتدایی برنامه‌ریزان مالی نیز نبوده است. ما ابزارهای متفاوتی را بدون آگاهی از سودمندی عملیاتی و کاربردی‌شان به‌کار می‌گیریم. حتی بعضی از فرض‌های ابتدایی هنوز مورد آزمون قرار نگرفته‌اند. برای نمونه، آیا ارائه‌ یک برنامه‌ مالی، مراجعه‌کننده را در دستیابی به اهدافش یاری می‌دهد؟ اگر جواب مثبت هم باشد، چگونگی، چرایی، میزان زمان موردنیاز، حوزه‌های کاربرد، نحوه‌ انجام و ویژگی‌های افراد بهره‌مند هنوز به‌درستی مشخص نشده‌اند. جذاب‌ترین گزینه در زمینه‌ برنامه‌ریزی مالی که هنوز به‌طور گسترده‌ به آن پرداخته نشده، احتمالا بررسی اثربخشی برنامه‌ریزی مالی است. از طرف دیگر، اگر هدف اصلی ارائه بیشترین کمک به مراجعان برای دستیابی به اهدافشان است، ابزارهایی موردنیاز خواهد بود که بر مبنای پژوهش و شواهد ایجاد شده باشند.

 ملاقات شاغلان حرفه‌ای و دانشگاهیان

بیشتر پژوهش‌ها توسط افراد دانشگاه با تجربه‌ عملی و واقعی اندک در مواجهه با مراجعه‌کنندگان انجام می‌شود. زمانی که آنها تمرکز مطالعات خود را به جوامع خارج از دانشگاه معطوف میکنند، به‌جای مطالعه‌ گروه‌های هدف واقعی، روی داده‌های ثانویه و آمارهای ملی با محتوای اطلاعاتی محدود، اما دسترسی آسان متمرکز می‌شوند. سپس، به‌صورت آماری، رابطه میان ویژگی‌های شخصیتی و خروجی‌های مالی را مورد آزمون قرار می‌دهند؛ اما نتایج حاصل از این پژوهش‌ها در عمل ارزش چندانی برای شاغلان و افراد حرفه‌ای در بر ندارد.

پس چگونه باید پژوهش‌های برنامه‌ریزی مالی را متناسب با خواسته‌ها و نیازهای واقعی برنامه‌ریزان مالی انجام داد؟ می‌توان از آنها سوال کرد که چه چیزی ازنظر شما در رابطه با مشتریانتان از اهمیت قابل‌توجهی برخوردار است؟ شما تمایل دارید که چه چیزی را در رابطه با مشتریانتان بدانید؟ از چه تکنیک‌ها و روش‌هایی در رابطه با مشتریانتان استفاده می‌کنید و کدام‌یک از این تکنیک‌ها از همه بیشتر به شما کمک کرده است؟ برای اینکه پژوهش‌های برنامه‌ریزی مالی با اهمیت واقع شوند، ایده‌های پژوهش باید با همکاری شاغلان و افراد مشغول در حرفه ارائه شوند.

پس پژوهش‌های مرتبط با حوزه برنامه‌ریزی مالی چگونه باید متناسب با نیازها و خواسته‌های واقعی شاغلان حرفه‌ای انجام شود؟ می‌توان به‌سادگی از آنها پرسید: از نظر شما، چه چیزی در تعامل با مراجعانتان از اهمیت قابل‌توجهی برخوردار است؟ از چه تکنیک‌ها و روش‌هایی در مواجهه با مراجعه‌کنندگان استفاده می‌کنید و کدام‌یک از آنها بیشترین سودمندی را در حصول نتایج مورد انتظار داشته‌اند؟ 

ایده‌ها و موضوعات قابل‌توجه برای پژوهش در این حوزه باید با همکاری شاغلان حرفه‌ای به‌دست آیند. فاصله‌ میان تئوری و عمل در برنامه‌ریزی مالی رو به کاهش است، اما همچنان، مسیری طولانی پیش‌رو قرار دارد. در حقیقت، تنها به‌واسطه‌ افزایش سطح گفتمان و برقراری ارتباط موثر میان دانشگاهیان و پژوهشگران با شاغلان حرفه‌ای می‌توان به هدف اصلی، یعنی انجام پژوهش و به‌کارگیری نتایج حاصل از آن در برنامه‌ریزی مالی دست یافت.

نویسنده: T.Klontz Bمترجمان: شکراله خواجوی سید علیرضا موسوی منبع: دنیای اقتصاد

اشتراک گذاری:



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *