امروزه جهان هر روز بیشتر از گذشته به سمت دهکده جهانی پیش میرود. کشورها با برداشتن موانع تعرفهای و حمایتی، بازارهای خود را به روی یکدیگر میگشایند و شاهد رقابت در سطحی فراتر از مرزهای ملی هستیم. فعالیت اقتصادی در این فضای رقابتی جهانی، متکی به پذیرش خروجی تولیدی سازمانها به وسیله مشتریان جهانی است و تنها سازمانهایی میتوانند تولیداتی در کلاس جهانی ارائه کنند که سیستمها و سازوکارهای دستیابی به این کلاس از تولید را تدارک دیده باشند.
با توجه به روند گریزناپذیر جهانی شدن (یا جهانیسازی) تولید و صنعت، تولیدکنندگان ما به نوبه خود ناگزیر به اصلاح روشهای سنتی، ناکارآمد و غیراثربخش گذشته و اخذ رویکردی جدید در سیاستهای تولیدی هستند، سیاستهایی که تمرکز اصلی آنها بر محوریت مشتری و حذف فعالیتهایی است که ارزش افزوده ایجاد نمیکنند. تنها با این رویکرد است که تولیدکنندگان خواهند توانست با رقبای جهانی خود به رقابت بپردازند، زیرا در وضعیت جهانی شدن صنعت، یک تولیدکننده چه در بازارهای جهانی حضور پیدا کند و چه بهطور صرف در یک محدوده خاص فعالیت داشته باشد باید با بنگاههای اقتصادی جهانی که وارد حیطه فعالیت او میشوند به رقابت بپردازد و از این جهت است که ناگزیر از تولید در کلاس جهانی خواهد بود. مولفههای اساسی مدیریت تولید در کلاس جهانی عبارتند از: کاهش زمان انتظار؛ کاهش هزینههای عملیاتی؛ شفافسازی عملکرد کسب و کار؛ کاهش زمان رسیدن به بازار؛ تامین انتظارات مشتری؛ ساده و موثرکردن فرآیندهای تامین منابع و مدیریت عملیات و مکانهای چندگانه و جهانی.
در ادامه با هریک از این مولفهها بیشتر آشنا میشویم:
کاهش زمان انتظار: در بازار جهانی، تولیدکنندههایی موفق تر هستند که توانایی حمل سریعتر کالا را داشته باشند. حمل سریع، میتواند بهطور یقین رضایت مشتری را افزایش دهد. درتمام موارد زمان انتظار کوتاهتر، انعطافپذیری را افزایش داده و ریسک را کاهش میدهد. سازمانها باید بهصورت پویا اندازههای تولید را با تقاضای بازار انطباق دهند. تلاش برای پیشرفت متناوب مستمر که بر کاهش زمانهای آمادهسازی تاکید میکند، میتواند به سازمانها درجهت کاهش اندازههای تولید که باعث انعطافپذیری در پاسخگویی به تقاضای بازار میشود، کمک کند.
کاهش هزینههای عملیات: هزینهها بخشی از سودآوری هستند. هنگامی که سازمانی فرآیندهای عملیاتی درکلاس جهانی را به کار میگیرد، بهطور همزمان در زمینه چند شاخص ازجمله هزینه زمانهای انتظار، موجودی و خدمات به مشتری، رشد میکند. این رویکرد با تاکید بر کاهش هزینه بدون اینکه نیازی به تغییر فرآیند کسبوکار باشد، ارتباط دارد که این کاهش هزینه، میتواند سایر شاخصهای عملیاتی را تحت تاثیر قرار دهد. امروزه بیشتر محصولات تولیدی، با هزینه دستمزد مستقیم، معمولا کمتر از 20 درصد یا حتی کمتر از 10 درصد است، درحالی که هزینه مواد محصولات بیش از نیمی از هزینه فروش محصولات را دربر میگیرد و بقیه هزینه مربوط به هزینه سربار است. به دلیل اینکه هزینههای دستمزد کارگر روند ثابتی دارد، به کارگیری اثربخشی این منابع میتواند زمان اضافی تولید برنامهریزی نشده، تسریع و تهیه منابع خارجی از شرکت را کاهش دهد. کاهش هزینه سربار، روش مناسبی برای کاهش هزینه از طریق استفاده از اتوماسیون برای موثرکردن فرآیندهای مدیریت، تهیه، تولید یا مشتری است.
شفافسازی عملکرد کسب و کار: محیط تولید همواره متغیر و محرک امروزه نیاز به پاسخگویی سریعتر به تغییرات در بازار نوآوری محصولات و رویدادهای زنجیره تامین دارد. در چنین محیطی، بیاطلاعی، یکی از تهدیدهای سازمانهاست. مدیران باید چگونگی دستیابی سازمان به اهداف استراتژیک خود را مشخص کنند.
کاهش زمان رسیدن به بازار: توسعه و معرفی محصولات و خدمات جدید برای بسیاری از سازمانهای تولیدی موضوعی حیاتی است. فرآیندهای منظم برای ارائه محصولات جدید میتواند به مزیتهای رقابتی قابل توجهی منجر شود. علاوه بر توسعه محصول جدید، فرآیندها و منابع مشابهی برای پیشبردهای محصول، اصلاحات و تغییرات در سیکل عمر محصول به کار میرود.
تامین انتظارات مشتریان: موفقترین سازمانهای جهان، تنها نیازهای مشتری را برآورده نمیکنند بلکه آنها فراتر از حد انتظار مشتری رفته و با هدایت سازمان به سطحی که رسیدن به آن سطح برای دیگر سازمانها مشکل است، در بازار رقابت پیروز میشوند. تولیدکنندگان موفق، تمام روابط مشتری را از خدمات محصول تا خدمات ارسال کالا، مدیریت میکنند و این امر میتواند در تامین انتظارات مشتریان موثر باشد. سنجش و بهبود تمام فرآیندها در سیکلهای ارائه سفارش و برآورده کردن آنها اجازه خواهد داد که انتظارات مشتریان برآورده شود.
موثرکردن فرآیندهای تامین منابع: امروزه تامین منابع خارجی عملیات تولیدی سازمانها به دلیل توانایی تغییر سریع انعطافپذیری در محصولات، ضروری است و ازطریق برخی مزایای اقتصادی یا سایر عوامل سودآوری که مربوط به هزینهها بوده مرتبط است. هدف سازمانهای بزرگ و کوچک، تبدیل شدن به سازمانی در کلاس جهانی و توانایی رقابت در بازارهای جهانی امروز است. سریعترین راه رسیدن به این هدف برای تولیدکنندگان ازطریق مشارکت با سازمانهایی است که توانمندیهای بالایی در مراحل خاصی از فرآیند چون تولید به دست آوردهاند. با مشارکت تولیدکنندگانی که در کلاس جهانی قرار دارند، میتوان با سرعت مزایایی را برای سازمان به دست آورد.
مدیریت عملیات و مکانهای چندگانه و جهانی: جهان درحال کوچکتر شدن است و هر کسبوکاری بهصورت مجازی در برخی از اشکال تجارت بینالمللی صورت میگیرد. هر مدیری باید این حقیقت را دریابد که اهداف کسب و کار جهانی را در برنامهها، فرآیندها و استراتژیهای سازمان مدنظر داشته باشد، محصولات را برای تقاضای بازارهای بینالمللی طراحی کند، به دنبال تامینکنندگان در سایر مناطق جغرافیایی بوده، قوانین و انتظارات ملی، فرآیندها و نیازمندیهای صادرات و کانالهای فروش جدیدی ایجاد کرده و عملیات تولیدی را هماهنگ کند. جهانیسازی و تجارت الکترونیک، رفتارها و عملکردهای کسب و کار سنتی را تغییر داده است. اگر تولیدکنندگان نتوانند در بازارهای جدید توسعه یابند، ممکن است که سهم بازار آنها با ورود رقبای جدید ازبین برود و مشتریان خود را از دست بدهند.
در حال حاضر پیوستن کشور ما به روند جهانی شدن تولید و صنعت اجتنابناپذیر است و تنها راهی که برای کشور ما باقی میماند تقویت صنایع خود از دو بعد است: اول بعد کلان اقتصادی و تصمیمگیریهای کلان و دوم بعد خرد و سیاستهای داخلی صنایع که بعد کلان آن به سیاستگذاریهای دولت و بعد خرد آن به سیاستهای خود شرکتهای تولیدی بر میگردد. تولید در کلاس جهانی هدفی برای این سیاستهای داخلی شرکتهاست.
امیرعلی رضائی منبع: روزنامه دنیای اقتصاد