برای فرآوری نیاز به سرمایهگذاری در صنایع تبدیلی و گسترش آن داریم. صادرات محصول خام برای ایران، آن هم در کشوری که بارندگی آن کم است، یعنی صادرات آب. برای افزایش ظرفیت بخش کشاورزی در رشد تولید ناخالص داخلی، اقدام دیگر افزایش بهرهوری در تولید است.
بخش کشاورزی همیشه و بخصوص در سالهای اخیر سهم مهمی در رشد بخش اقتصادی داشته و آمارها نشان میدهد رشد این بخش در این سالها مثبت بوده است. اما با اتخاد سیاستهای اصولی و علمی در بخش اقتصادی، میتوان سهم بخش کشاورزی در رشد تولید ناخالص داخلی را افزایش داد.
با توجه به اینکه ایران کشوری نیمهخشک است، پتانسیلهای تولید و کشاورزی باید بر فرآوریها متمرکز باشد. یعنی باید ماده خام موجود را بهصورت فرآوری و کنسرو شده صادر کنیم. مثلاً صادرات گوجهفرنگی برای ما که محدودیت منابع آبی داریم اشتباه است. صادرات گوجهفرنگی بهصورت فرآوری و تبدیل به رب سودآوری دارد. هر چه محصولات با ارزش افزوده بیشتر تولید و صادر شود ارزیآوری بیشتری دارد و تولید این محصولات اقتصادیتر است. صادرات محصول خام کشاورزی باید به حداقل برسد.
برای فرآوری نیاز به سرمایهگذاری در صنایع تبدیلی و گسترش آن داریم. صادرات محصول خام برای ایران، آن هم در کشوری که بارندگی آن کم است، یعنی صادرات آب. برای افزایش ظرفیت بخش کشاورزی در رشد تولید ناخالص داخلی، اقدام دیگر افزایش بهرهوری در تولید است. زمین کشاورزی و آب در کشور ما محدودیتهایی دارد. بنابراین افزایش سطح زیر کشت چاره رشد تولید نیست. رشد تولید و اثر آن بر رشد اقتصادی با افزایش بهرهوری و کاهش سطح زیرکشت امکانپذیر میشود. اجرای برنامههای افزایش بهرهوری در کشاورزی آغاز شده اما هنوز با استانداردهای جهانی فاصله داریم. اما در حوزه دامداری و دامپروری شرایط مناسبی در تولید داریم. در این بخش قابلیت رقابت در بازارهای جهانی برای ما مهیاست. تولید محصولات لبنی بر پایه شیر خام تولید داخل توسعه پیدا کرده است. هدفگذاری یک میلیارد دلاری برای صادرات لبنیات را در برنامه داریم اما در حال حاضر بهخاطر تحریم و شرایط اقتصادی که بهوجود آمده نتوانستیم به این هدف برسیم. اما در شرایط عادی اقتصادی، صادرات صنعت لبنی تا 3 میلیارد دلار در سال هم ظرفیت دارد و دور از دسترس نیست. بنابراین به نظر میرسد سیاستگذاری کلان اقتصادی در حوزه کشاورزی باید بر مبنای صادرات محصولات فرآوری شده با ارزش افزوده بالا باشد. افزایش راندمان تولید هم در کنار آن باید اجرا شود. سیاستهای نشأت گرفته از اقتصاد در مواقعی به ضرر رشد بخش کشاورزی است. مثلاً در حال حاضر چند نرخی بودن ارز به ضرر صادرات است. افزایش قیمت در داخل باعث میشود صادرات محصولی با دستورالعمل یک شبه ممنوع شود. در شرایطی که صادرات به نفع کشاورز است نباید او را مجبور کنیم محصول را با قیمت پایین بفروشد.
در حال حاضر سود صادراتی میتواند زیان انباشته سالهای گذشته در بخش کشاورزی را جبران کند اما سیاستهای ناپایدار مانع آن شده است. در حالیکه نباید انتظار داشت تولیدکننده از سود مناسب چشمپوشی کند. شرایط عادی اقتصادی نظام عرضه و تقاضا را ساماندهی میکند و نیازی به قیمتگذاری نیست. در هر صورت بسیاری از مشکلات تولید و کشاورزی، فراتر از بخش کشاورزی است و مربوط به ساختارهای معیوب کلان اقتصاد است.
اگر سیاستگذاری درستی را دنبال کنیم اوراسیا فرصت مناسب دیگری برای رشد تولید و کشاورزی ایران است. در منطقه اوراسیا ظرفیت بالایی هم برای صادرات و هم برای واردات وجود دارد. بازار بزرگ روسیه سالانه 26 میلیارد دلار واردات دارد در قالب تهاتر محصولات میتوانیم نیازهای خودمان را از این بازار تأمین کنیم و از طرف دیگر صادرات و ارزآوری داشته باشیم. اما در این خصوص هنوز سیاستها مشخص و دقیق نیست. در هر صورت باید توجه داشت که برای رشد اقتصادی نیاز به رشد و توسعه تولیدات کشاورزی داریم. چون کشاورزی بخشی از اقتصاد است و از تصمیم گیریها و سیاستهای اقتصادی تأثیر میپذیرد. اجرای سیاستهای مناسب تأثیرگذاری رشد بخش کشاورزی در رشد اقتصاد را نشان خواهد داد.
کاوه زرگران، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران
منبع: روزنامه ایران